رهروان بصیرت

روزی آرام مینشینیم که پرچم شهدابرفرازکاخ سفیدبه اهتزازدرآید!

رهروان بصیرت

رهروان بصیرت

  • خانه 
  • بصیرت گالری تصاویر ایستگاه بهشت مطالب مفید وکاربردی دلنوشته 
  • تماس  
  • ورود 

اشک از چشم ترم افتاددستم بسته بود..

01 اسفند 1394 توسط مطهره

اشك از چشم ترم افتاد دستم بسته بود

پيش چشمم همسرم افتاد دستم بسته بود

صبر كردم صبر كردم صبر كردم وا نشد
آتش كين در حرم افتاد دستم بسته بود

قهرمان جنگ ها بودم، اگر در كوچه ها
پيش مردم پيكرم افتاد دستم بسته بود

كينه ها كه گُر بگير زود دعوا مى شود
ياد فتح خيبرم افتاد دستم بسته بود

خنجرش را از شيار در فرو مى كرد هِى
پشت در نيلوفرم افتاد دستم بسته بود

فاطمه بار سفر تا عرش اعلاى من است
با قلافى شَه پرم افتاد دستم بسته بود

يك نفر با چهل نفر درگير شد تا عاقبت
زير پاها لشكرم افتاد دستم بسته بود

چه بساطى شد! خدا را شكر سلمان زنده بود
گفت چادر از سرم افتاد دستم بسته بود

پشت در، يك سوّم از سادات را آتش زدند
آيه اى از كوثرم افتاد دستم بسته بود

زير چشمان زن من جاى دست مرد بود
زير چشمانش وَرم افتاد دستم بسته بود

به گمانم ميخ را محكم نكوبيدم به در
در به روى همسرم افتاد دستم بسته بود

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

رهروان بصیرت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ایستگاه بهشت
  • بصیرت افزایی
  • اخلاقیات وعرفانیات
  • گالری تصاویر
  • غدیر
  • اسرارآل محمد
  • جنگ

Random photo

#غدیر

بالابر

آوازک

معرفی شهدای دوران ها

وصیت شهدا

کرامات و داستان های ائمه اطهار

آیه قرآن

دانشنامه سوره های قرآن

سوره قرآن

یادگار انقلاب ویژه دهه فجر

انقلاب اسلامی

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

دعای فرج

دعای فرج

ساعت مذهبي

ساعت فلش مذهبی

متحرک عنوان



کد متحرک ساختن عنوان

یاصاحب الزمان

لوگوی حمایتی حضرت مهدی

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس