رهروان بصیرت

روزی آرام مینشینیم که پرچم شهدابرفرازکاخ سفیدبه اهتزازدرآید!

رهروان بصیرت

رهروان بصیرت

  • خانه 
  • بصیرت گالری تصاویر ایستگاه بهشت مطالب مفید وکاربردی دلنوشته 
  • تماس  
  • ورود 

قسمتی از وصیت نامه شهید عباس بابایی

31 شهریور 1395 توسط مطهره
قسمتی از وصیت نامه شهید عباس بابایی
 نظر دهید »

#ولایت وشهادت

29 شهریور 1395 توسط مطهره

#ولایت_و_شهادت

عظیم ترین نعمت خدا را
نعمت عظیم ولایت مےدانم
واستحڪام در پیوند با ولایت
را ضمانت بخش و عافیت بخیرے
مےپندارم و لذا نہ تنها با قلب
و زبان بلکہ در عمل ڪوشیده ام
ارادتم را بہ ولایت بہ ثبوت
برسانم و از خداوند متعال
مسئلت دارم مرا در این امر
مهم یارے فرماید …

#فرازے_ازوصیت
#شهید_علی_صیادشیرازی

 نظر دهید »

بصیرت

29 شهریور 1395 توسط مطهره
بصیرت

میبینی؟

نگاهشان به ماست!
فراموش کردیم سختی مسیرشان را
گم کردیم نگاهشان را…
شادی روح شهدا صلوات

 نظر دهید »

شهید

25 بهمن 1394 توسط مطهره
شهید

کاش می شدبه همان حال وهوابرگردیم                              به زمین وبه زمان شهدابرگردیم

دورباشیم ازآئینه ی خودبینی مان                                     کاش می شدکه دوباره به خدابرگردیم

 نظر دهید »

چقدردلم میخواهدشهیدشوم

25 بهمن 1394 توسط مطهره
چقدردلم میخواهدشهیدشوم

رفتنم رنگی……

تابوتم رنگی…..

ربان عکسم رنگی….

بهشتم رنگی……

رنگی به رنگهای پرچم….

رفتنی سرخ….

آخرتی سپید…

یادمانی سبز….

خدایامی شود؟!؟!؟!

 نظر دهید »

به خاطر عروس خانومي که تو ماشین بود

13 بهمن 1394 توسط مطهره

 

یه موتور گازی داشت که هرروز صبح و عصر سوارش میشد و باش میومد مدرسه و برمیگشت .

یه روز عصر که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت ، رسید به چراغ قرمز .
ترمز زد و ایستاد .
یه نگاه به دور و برش کرد و موتور رو زد رو جک و رفت بالای موتور و فریاد زد :

الله اکبر و الله اکــــبر …

نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .

اشهد ان لا اله الا الله …

هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید و متلک مینداخت و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد که این مجید
چش شُدِه ؟!
قاطی کرده چرا ؟ !
خلاصه چراغ سبز شد و ماشینا راه افتادن و رفتن و آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟ چطور شد یهو ؟ حالتون خوب بود که !
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت و گفت :
“مگه متوجه نشدید ؟
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود که عروس توش بی حجاب نشسته بود و آدمای دورش نگاهش میکردن .
من دیدم تو روز روشن جلو چشم امام زمان داره گناه میشه . به خودم گفتم چکار کنم که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه . دیدم این بهترین کاره !”
همین!
“برگی از خاطرات شهید مجید زین الدین.

ای کاش ماهم سعی میکردیم کمتر گناه کنیم تا دل آقامون نشکنه
.
.
.
اللهم عجل لویک الفرج

 نظر دهید »

شهیدپروری

13 بهمن 1394 توسط مطهره
شهیدپروری

هرچه فکر میکنم میبینم زن که باشی نمیتوانی مثل آن موقع ها بجنگی وشهیدشوی

ولی میشود باحجاب باشی وشهید پروری کنی….

 نظر دهید »

شهیدبی بی زینب(س)

13 بهمن 1394 توسط مطهره
شهیدبی بی زینب(س)

پای زینب،کوچه هارایک به یک رد می کنیم

مادمشق راشبیه شهر مشهد می کنیم

 نظر دهید »
  • 1
  • 2

رهروان بصیرت

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ایستگاه بهشت
  • بصیرت افزایی
  • اخلاقیات وعرفانیات
  • گالری تصاویر
  • غدیر
  • اسرارآل محمد
  • جنگ

Random photo

#انتخابات۱۴۰۳#سعید_جلیلی#رای_میدهم#برای_کشورم

بالابر

آوازک

معرفی شهدای دوران ها

وصیت شهدا

کرامات و داستان های ائمه اطهار

آیه قرآن

دانشنامه سوره های قرآن

سوره قرآن

یادگار انقلاب ویژه دهه فجر

انقلاب اسلامی

دانشنامه مهدویت

مهدویت امام زمان (عج)

دعای فرج

دعای فرج

ساعت مذهبي

ساعت فلش مذهبی

متحرک عنوان



کد متحرک ساختن عنوان

یاصاحب الزمان

لوگوی حمایتی حضرت مهدی

  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس